وینسِنت بِلاسکو ایبانِز، یکی از برجستهترین نویسندگان اسپانیایی، در ۲۹ ژانویه ۱۸۶۷ در شهر والنسیا به دنیا آمد. او در محیطی پرجنبوجوش و سرشار از فرهنگ و تاریخ اسپانیا رشد کرد. علاقه او به ادبیات از همان دوران نوجوانی آشکار شد، بهطوری که در شانزدهسالگی به مادرید رفت و تحصیلات خود را در دبیرستان حقوق آغاز کرد. اما سرنوشت ایبانز با سیاست و مبارزات اجتماعی پیوندی ناگسستنی داشت. در دوران تحصیل در مادرید، او به عنوان منشی مانوئل فِرناندِز گُنزالس، نویسنده مشهور، مشغول به کار شد و در این محیط بود که به تدریج به سیاست گرایش پیدا کرد. با افزایش فعالیتهای سیاسیاش و به دلیل داشتن افکار انقلابی، از دانشگاه مادرید اخراج شد. این تنها شروع ماجراجوییهای سیاسی او بود؛ چراکه در سال ۱۸۸۹ به علت شرکت در جنبش ضد استبدادی، مجبور به تبعید به فرانسه شد.
پس از چند سال زندگی در تبعید، ایبانز به اسپانیا بازگشت و فعالیتهای سیاسی خود را از سر گرفت. او روزنامهای به نام «ملت» را تأسیس کرد که ارگان نهضت جمهوریخواهان اسپانیا بود. این روزنامه نه تنها بستر فعالیتهای سیاسی او بود، بلکه نخستین رمانهای او مانند «گل بهار» (۱۸۹۵) و «آرزوی تارتانا» نیز در این روزنامه منتشر شدند. این آثار، که از دل تحولات اجتماعی و سیاسی اسپانیا زاده شده بودند، توانستند توجه مخاطبان را به خود جلب کنند و نام ایبانز را به عنوان نویسندهای متعهد و حساس به مسائل اجتماعی مطرح کنند.
با این حال، فعالیتهای سیاسی او همچنان با مشکلات و خطراتی همراه بود. ایبانز بار دیگر ناچار به فرار از اسپانیا شد و این بار به ایتالیا رفت. پس از بازگشت به کشورش، خود را به ستاد ارتش معرفی کرد و در نتیجه بازداشت و به چهار سال زندان محکوم شد. اما این دوران سخت تنها نه ماه به طول انجامید، چراکه او پس از مدتی مورد عفو قرار گرفت و از طرف مردم زادگاهش والنسیا به نمایندگی مجلس انتخاب شد. این موفقیت سیاسی او، همراه با تلاشهای ادبیاش، باعث شد تا ایبانز جایگاه ویژهای در جامعه اسپانیا پیدا کند. در همین دوران بود که او یکی از مهمترین آثار خود، «سرزمینهای نفرین شده» را نوشت. این کتاب، با نگاهی عمیق و دقیق به زندگی سخت و پرمشقت کشاورزان ناحیه والنسیا، یکی از شاهکارهای ادبی او بهشمار میرود و تصویری واقعی و تأثیرگذار از شرایط زندگی مردم عادی اسپانیا در آن دوران ارائه میدهد.
تا سال ۱۹۰۹، ایبانز همچنان درگیر فعالیتهای سیاسی بود، اما پس از آن تصمیم گرفت که از سیاست کنارهگیری کند و بیشتر به جهانگردی و فعالیتهای ادبی بپردازد. او به آمریکای جنوبی سفر کرد و در آرژانتین و پاراگوئه به فعالیتهای فرهنگی و ادبی خود ادامه داد. در سال ۱۹۱۴ به اروپا بازگشت و به حمایت از بیطرفی اسپانیا در جنگ جهانی اول پرداخت. این موضعگیری او نشان از نگرش مستقل و آزادیخواهانهاش داشت که در تمام زندگی و آثارش مشهود است.
ایبانز در ۲۸ ژانویه ۱۹۲۸ در منتون، شهری در جنوب فرانسه، جان سپرد. او در طول عمر خود نه تنها به عنوان نویسندهای برجسته، بلکه به عنوان مبارزی خستگیناپذیر برای آزادی و عدالت اجتماعی شناخته شد. آثار او بهویژه در زمینه توصیف زندگی مردم والنسیا و محیط طبیعی و اجتماعی این منطقه، از برجستهترین نمونههای ادبیات ناتورالیسم واقعگرایانه قرن نوزدهم اروپا محسوب میشوند. سبک نویسندگی او، که تحت تأثیر مکتب ناتورالیسم و به ویژه آثار امیل زولا قرار داشت، توانست با دقت و واقعگرایی بینظیر، زندگی اجتماعی و فرهنگی اسپانیا را به تصویر بکشد.
از دیگر آثار مهم او میتوان به «گل و نی» (۱۹۲۰)، «سونیکای هرجایی»، «کلیسا و مشرق زمین»، «خون و شن» (۱۹۰۸)، «رنوسترام» (۱۹۱۷) و «چهار سوار» اشاره کرد. این آثار، علاوه بر ارزش ادبی، به دلیل پرداختن به مسائل اجتماعی و سیاسی زمانه خود، همچنان از اهمیت و محبوبیت ویژهای برخوردارند. وینسِنت بِلاسکو ایبانِز با نثری روان و داستانهایی که عمق و واقعیتهای زندگی را منعکس میکردند، نام خود را به عنوان یکی از بزرگترین نویسندگان اسپانیایی در تاریخ ادبیات جهان به ثبت رساند.