خورخه لوئیس بورخس، نویسنده، شاعر و یکی از بزرگترین مقاله نویسان و مترجمان آرژانتینی در تاریخ 24 اوت 1899 در آرژانتین و در پایتخت این کشور یعنی بوینس آیرس دیده به جهان گشود. او در خانوادهای ثروتمند متولد شد و وضعیت مالی آنها به گونهای بود که لوئیس بورخس دوران کودکی و نوجوانی خود را بدون کوچکترین دغدغهای گذراند. در همین دوره بود که او به علت امکانات زیادی که در خانواده وجود داشت، زبان انگلیسی که یک زبان بین المللی بود را زودتر از زبان مادریاش یعنی اسپانیایی که زبان رایج در آرژانتین هم بود یاد گرفت. از آنجاکه پدرش معلم زبان انگلیسی بود به یادگیری زبان انگلیسی روی آورد و علت یادگیری و توجه او به این زبان ازین جهت بود که بتواند با دنیا ارتباط برقرار کند. پدر او یک آرشیو دار بزرگ ادبی بود بنابراین کتابخانهای داشت که بیشتر کتابهای علمی و ادبی دنیا در آن دیده میشد؛ بنابراین بورخس به جای بازیهای کودکانه اکثر اوقات خود را در این کتابخانه و به مطالعه کتاب میگذراند. او آنقدر کتاب را دوست داشته که وقتی وارد کتابخانه میشده و شروع به خواندن کتاب میکرده، گذر زمان را احساس نمیکرده و آنقدر غرق در مطالعه میشده که حتی چیزی نمیشنیده و حس نمیکرده است. آشنایی با آلنپو، رابرت لوئیس، مارک تواین و غیره نتیجه همین تمرکز دقیق وی بر آثار این بزرگان بوده است.
در سال 1914 به علت درمان ضعف بینایی پدر به ژنو نقل میکند، البته چندی بعد خودش نیز دچار این مشکل میشود، چراکه مشکل بینایی آنها ریشه در ارث بوده. ورود او به سوئیس باعث شد که بتواند به آموختن زبانهای آلمانی و فرانسوی روی آورد و با خواندن آثار ادبی این دو زبان، با آن روی دیگر ادبیات آشنا شود. بازگشت او در سال 1921 به وطن درحالی بود که توانست با تعدادی از ادیبان مجله ادبی را راه اندازی کند و بیش از پیش به ادبیات توجه کند. او در همین دوران بود که توانست مجموعه اشعار خود را منتشر بکند. در سال 1938 پدرش از دنیا میرود و این اتفاق باعث شد که از ادبیات فاصله بگیرد و زندگی جدیدی شروع کند. او کارمند یک کتابخانه میشود و در همین دوران است که کتاب الف را که یکی از بهترین آثار ادبی جهان است را بنویسد. او در سالهای بعد رئیس کتابخانه ملی میشود و پس از چندی در دانشگاه شروع به تدریس میکند. اما از آنجا که وی دچار ضعف بینایی شدیدی بود دیگر نمیتوانست بنویسد، بنابراین برای نوشتن از منشی کمک میگرفت. او قلم بسیار شیوایی داشت و از کافکا تاثیر پذیرفته بود.
در واقع بورخس برای آمریکای لاتین نماد و مظهر ادبیات است و بسیاری او را پدر داستان نویسی آمریکای لاتین نامگذاری کردهاند. این امر به این دلیل به او اطلاق میشود که بسیاری معتقدند که اگر او نبود مارکزی هم نبود و بسیاری دیگر از نویسندگان آمریکای لاتین نیز کاری از کار پیش نمی بردند. وی در نهایت او در تاریخ 14 ژوئن 1986 چشم از جهان فرو بست.
خورخه لوئیس بورخس از نویسندگانی بود که میتوان گفت در کار نویسندگی پدیدهای بود که دیگر نظیری ندارد. شاید این جمله را بتوان برای کمتر کسی در تاریخ نویسندگی به کار برد و این میزان آنها را بزرگ دانست؛ اما بورخس حقیقتا همین سان بزرگ بود. نوشتههای او بسیار روان، با لطافتی سرشار و با جهان بینی بدیع بودند که باعث شده بود هر کسی به اشعار و نوشته های او روی خوش نشان دهد.
آثار خورخه لوئیس بورخس
- الف
- ویرانههای مدور
- الف و چند داستان دیگر
- کتابخانه بابل
- اطلس
- هزارتوهای بورخس
- کتاب موجودات خیالی
- اولریکا و هشت داستان دیگر
- نامههای پرتب و تاب
- حافظهٔ شکسپیر
- شش مسئله برای دُن ایسیدرو پارودی
- معمای شکسپیر
- دشنهها
- جاودانهها
درخواست زندگینامه از فرشاد محمدجعفری