
نجات پیرمرد
کشاورزی در دهی (روستایی) زندگی می کرد. او یک چاه نیمه عمیقی داشت که با آن چاه محصولات خود را آبیاری میکرد. یک شب کشاورز
کشاورزی در دهی (روستایی) زندگی می کرد. او یک چاه نیمه عمیقی داشت که با آن چاه محصولات خود را آبیاری میکرد. یک شب کشاورز
از روزی که تو رفتی خنده حتی یه بار هم به لبای من سر نزده. حتی چشام. همه جا رو بیابون می بینه. حتی باغچه
تو سکوت تنهایی. تو اتاق پراز تاریکی با یک مداد رنگی. به رنگ سیاهی شب صدای بارون و شور شوره ناودون احساس خستگی و حس
سرمای شدیدی زمین را در بر گرفته بود. دریاها کم کم به یخ های عظیمی تبدیل میشدن انگار عصر یخ بندان جدیدی در راه بود
درمیان جنگل بزرگی که با درختان سر به فلک کشیده وزیبا .یک سنجابی زندگی میکرد که همیشه به فکر آینده و زمستانی که از راه
داستان نویس نوجوان یک موسسه فرهنگی فعال در حوزه ادبیات و داستان نویسی کودکان و نوجوان است که فعالیت خود را از سال ۱۳۹۶ به صورت رسمی شروع کرده است.
هدف و رسالت ما در داستان نویس نوجوان، آشنایی نوجوانان و بزرگسالان با آثار و نوشتار یکدیگر و به نقد گذاشتن آثار توسط دیگر اعضا و همینطور کارشناسان با تجربه میباشد؛ در این امر مهم از اساتید دانشگاه و دبیران با تجربه ادبیات بهره برده میشود.