رویداد آنلاین و رایگان داستان نویسی و رعایت اصول نویسندگی - پنجشنبه ۱۹ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۲۰

اشک چشمانت

نویسنده: زهرا بهبهانی

اشک چشمانت، هنگامی که گریه میکنی مانند موج های دریا، بالا و پایین می‌شود..
و دل مرا می‌لرزاند.. 🙂💔

جانا، سربند قرمزت نشان از کربلا دارد..

پیراهن تنت نشان از سوریه دارد..

دست عباس در پشت سرت نشان از علمدار دارد..

تیری که در سینه تو نشست، نشان از عشق به اباعبدالله دارد..

قدم های استوارت نشان از صلابت زینب دارد..

نگاهت به حرمِ عمه جان نشان از غیرتت دارد..

مهری که به پیشانی می‌گذاری، نشان از عشق و ارادت به خدا دارد..

برق چشمانت نشان از شوق شهادت دارد..

نمازت را که نشسته بخوانی میگویند: زینب شکسته است..
عمه جان!
جان مادرت نشسته نخوان.. 😭

آنقدر چهره تو پُر نور است😍🙈

گه گاهی به خودم می‌گویم………
نکند خورشید است! 😅😢

با بالی شکسته 💔
به سویت پرواز کردم.. 🕊
توهم عاشقانه دستانه پُر محبتت را باز کردی و من هم بی محابا به آغوش گرم تو پناه بردم رفیق..(:❤️🙂

 

* این نثر ادبی بدون هیچ ویرایش و تغییری و کاملا مطابق متن ارسال شده توسط نویسنده می باشد.

نویسنده: زهرا بهبهانی
تصویر وضعیت حق نشر:

وضعیت حق نشر:

حق نشر این نوشته برای داستان نویس نوجوان و نویسنده آن محفوظ است.

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *