رویداد آنلاین و رایگان داستان نویسی و رعایت اصول نویسندگی - پنجشنبه ۱۹ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۲۰

کاش می شد حباب ها را کمی بالاتر برد

نویسنده: خاطره افتخاری منش

دست فروش سر چهارراه داشت حباب ساز می فروخت
و در همان حال حباب هایی از جنس آب و صابون درست می کرد.
باخودم فکر کردم : « چه می شد اگر این حباب ها بالا تر می رفتند و ابر های کثیف و آلوده را پاک می کردند و می شستند .
آخر میدانی هوای این روزهای تهران خیلی آلوده است، طوری شده که حتی دیگر نمی توان نفس کشید .
دیگر برج میلاد با آن عظمتش پیدا نیست.
کاشی میشد این حباب ها را بالا تر برد تا ابر ها را بشوید تا دوباره کودکانی که آسم دارند بتوانند راحت نفس بکشند و در پارک ها بازی کنند .
دانش آموزان به مدرسه بروند و بهتر درس را یاد بگیرند و مردم نگران سردرد و بیماری گرفتن هنگام بیرون رفتن از خانه نشوند .»
کاش می شد حباب ها را کمی بالاتر برد

 

* این نثر ادبی بدون هیچ ویرایش و تغییری و کاملا مطابق متن ارسال شده توسط نویسنده می باشد.

نویسنده: خاطره افتخاری منش
تصویر وضعیت حق نشر:

وضعیت حق نشر:

حق نشر این نوشته برای داستان نویس نوجوان و نویسنده آن محفوظ است.

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *