کودکی بیش نبودم نوجوانی شدم در بالین همسر کوته فکر بودند زن نباید آفتاب و مهتاب دیده باشد پرو بالم را زدند در اسارت روزگار خواندمش خدایم را گویم اجابت کرد صدایم را گفت من خدا هستم و انها بنده اندراهی از بیش نمیبرند بخوان تا اجابت کنم تورا . سخن اموزنده و هنجار های اجتماعی
تقدیم به دختران ستم دیده از روزگار
* این نثر ادبی بدون هیچ ویرایش و تغییری و کاملا مطابق متن ارسال شده توسط نویسنده می باشد.