رویداد آنلاین و رایگان داستان نویسی و رعایت اصول نویسندگی - پنجشنبه ۱۹ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۲۰
برندگان مسابقه داستان نویسی یلدای ۱۴۰۲ مشخص شدند! هم‌اکنون می‌توانید آثار برندگان را مشاهده نمایید.

آخرین دیدار! (فصل دوم)

نویسنده: مینا باقریان

برای مطالعه فصل اول این داستان به لینک رو به رو مراجعه کنید: آخرین دیدار! (فصل اول)

به هوش که اومدم خودمو توی بیمارستان دیدم. مامان و بابام رو بالای سرم بودن
– ماریا … ماریا کجاست؟
+ رز… خدا رو شکر به هوش اومدی . حالت خوبه؟
– آره …خوبم .ماریا کجاست ؟؟؟؟؟
+ عزیزم تو الان حالت خوب نیست باید استراحت کنی.
– مامان من خوبم ! ماریا کجاست مامان! یه کلمه بگو ماریا کجاست؟؟؟؟
+ دخترم ماریا فوت کرده!!
– ای بابا!! تام تو دو دقیقه زبون به دهن بگیر دیگه !😠
+ چ….ی ‌….چی؟ ما…ماریا … مرده؟
پرستار : خانم کیلیوی براتون ملاقاتی اومده
مامان ماریا : رز عزیز دلم حالت بهتره؟
– خانم اندرسون؟ شما اومدیم لندن؟
+ بله … برای فوت دخترم 😔😢
– اوه… خیلی متاسفم🙁
+ ممنون عزیزم… ما فردا میخوام یه مراسم یادبود برای ماریا بگیریم تشریف میارین؟
– بله حتما میام هر چی نباشه ماریا بهترین دوستم بود😧
فردا،3 فوریه سال 2008،ساعت 11:45 ظهر ، مراسم یادبود ماریا اندرسون
-آقا و خانم اندرسون تسلیت عرض میکنم روحش شاد و یادش گرامی
+ ممنون خانم کیلیوی
-آقای اندرسون واقعا نمیتونم میزان تاسف خودمو بیان کنم
– خیلی ممنون آقای کیلیوی

برای مطالعه فصل سوم این داستان به لینک رو به رو مراجعه کنید: آخرین دیدار! (فصل سوم)

 

* این داستان بدون هیچ ویرایش و تغییری و کاملا مطابق متن ارسال شده توسط نویسنده می باشد.

نویسنده: مینا باقریان
وضعیت حق نشر:

وضعیت حق نشر:

حق نشر این نوشته برای داستان نویس نوجوان و نویسنده آن محفوظ است.

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *