رویداد آنلاین و رایگان داستان نویسی و رعایت اصول نویسندگی - پنجشنبه ۱۹ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۲۰

قلک

نویسنده: مائده حشمت

همه خانواده به درِ باز خانه زل زده بودند. اولین کسی که به خودش آمد پسر بچه بود. با فکر قلکش به سمت اتاق دوید.چهار تا پله ی ایوان را یکی در میان بالا رفت. بقیه هم دست از فکر کردن برداشتند.سریع حیاط را پشت سر گذاشتند و مشغول وارسی وسایل خانه شدند که مبادا چیزی کم شده باشد. پدر داشت داد و هوار می کرد و مادر را برای قفل نکردن در سرزنش می کرد. دختر بزرگ خانواده یک راست سراغ جعبه ی راز هایش را گرفت.به گمان خودش این ارزشمند ترین چیزی بود که داشت.پسر بچه اما بی توجه به دیگران دوید به سمت اتاقکی که به لطف مادر نام انباری خانه را گرفته بود.نگاهش را دور تا دور اتاق چرخاند.با عجله صندلی را گذاشت زیرپایش و از آن بالا رفت. قدش نمی رسید. به زور در کمد قدیمی را باز کرد. آرام دست کشید روی چوب های فرسوده. نبود که نبود! قلبش نهیب زد که شاید رفته ته کمد و دستش به آن نمیرسد. پسرک حرف قلبش را باور کرد. از صندلی پایین آمد و پشتیِ گل گلی را از اتاق مهمانی آورد و آن را روی صندلی گذاشت. همین که بالای صندلی ایستاد پدر سراسیمه وارد اتاق شد و فریاد زد:
پشتی گل گلیه…. پشتی گل گلیه کجاست؟
پسر بچه به پشتی زیر پایش نگاه کرد. پدر، پسرک را بغل کرد و او را پایین گذاشت. زیپ رو پشتی را باز کرد و مشغول گشتنِ درون آن شد.
مادر با نفس نفس وارد اتاق شد:
_چی شد؟ پولا هستن؟
پدر همین که دستش کاغذ پول ها را لمس کرد لبخند زد. خیال مادر هم راحت شد. پسر اما، هنوز نگران بود. دوید به سمت کمد رخت خواب ها و یک بالش برداشت.
پدر مشغول شمردن پولهایش بود. مادر هم داشت دنبال جعبه طلاهایش در چاله ی مخفی زیر فرش می گشت.
پسرک بالش را گذاشت روی صندلی و بالا رفت. این بار قدش رسید. تا ته کمد را می دید اما… اما قلبش دروغ گفته بود. قلکش نبود. دزدیده شده بود. دوچرخه آرام در ذهنش محو شد. همان دو چرخه ای که اکبر آقا گذاشته بود پشت شیشه ی مغازه اش….
پدر که بغض پسرش را دید فهمید قلک را دزدیده اند. با سرخوشی رو به همسرش گفت:
_دزد بینوا بیشتر از یه نصف دوچرخه گیرش نیومد. بازم خداروشکر!

 

* این داستان بدون هیچ ویرایش و تغییری و کاملا مطابق متن ارسال شده توسط نویسنده می باشد.

نویسنده: مائده حشمت
تصویر وضعیت حق نشر:

وضعیت حق نشر:

حق نشر این نوشته برای داستان نویس نوجوان و نویسنده آن محفوظ است.

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *