رویداد آنلاین و رایگان داستان نویسی و رعایت اصول نویسندگی - پنجشنبه ۱۹ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۲۰

چگونه روی کاغذ حرف بزنیم؟

منتشر شده توسط:

آیا تا بحال با کسی که لکنت زبان دارد برخورد کرده اید؟ توجه کرده اید که برای ادای یک واژه چه تلاشی می کند؟ اغلب از ترس این قضیه زبان را در دهانش حبس می کند. گویی به خود می گوید: اگر اشتباه کنم چه می شود؟ اصلاً بهتر که هیچ نگویم. همین امر دقیقاً زمانی اتفاق می افتد که قصد دارید اولین کارتان کاملترین کارتان باشد. هر آنچه فکر و ایده در سر دارید، فراموش کرده و دست از کار می کشید. در واقع روی کاغذ به لکنت می افتید. بعد از  آن هم روشن است چه اتفاقی می افتد. بسرعت دست از کار  کشیده و دیگر نمی توانید ادامه دهید. در واقع بدین وسیله سریع ترین و کوتاه ترین راه برای سرد شدن و دست از کار کشیدن را انتخاب کرده و طبیعی است مجدداً شروع به طفره رفتن می کنید.

چگونه بدون کمال خواهی، تا سر حد مرگ می توان نوشت؟

پاسخی بسیار ساده دارد. شما ابداً چیزی نمی نویسید. فقط روی کاغذ حرف می زنید. به جای باید کاملتر کار را انجام دهم، اما نمی دانم چگونه؟ بگویید روی کاغذ فقط حرف می زنم. هر چه بیشتر حرف بزنم، شانس بیشتری برای تسلط و بهتر گفتن دارم. بعد می توان بازگشت و در آخر  آن را تصحیح کرد؛ ولی بعد از اینکه آن را گفتم!.

بیایید به این شیوه فکر کنیم : آیا وقتی مشغول صحبت کردن با کسی هستید، بعد از ادای هر چند کلام، توقف می کنید و می گویید: نه این نبود؟ البته که نه. شما چنین کاری نمی کنید. فقط ادامه می دهید. پس چرا سعی نکنید این روش را امتحان کنید؟ سعی کنید بدترین چیزهایی را که ممکن است در وهله اول بگویید، مجسم کنید. مطمئناً وقتی در حال حرف زدن هستید، به دنبال کامل و بی عیب حرف زدن نیستید. برعکس، زمانی که به خود می گویید می خواهم چیزی بنویسم، خطر ناک ترین وضعیت فکری را بوجود می آورید. این واژه شما را نگران و عصبی کرده و باعث خواهد شد که قبل از نوشتن حتی اولین کلمه، دست از آن بکشید. وقتی می گویید: می خواهم راجع به موضوعی حرف بزنم طبیعی ترین کار ممکن را انجام داده اید و کمترین هیجانات و دلواپسی ها را با خود همراه کرده اید.

داستان واقعی

سال ها قبل، خیلی پیشتر از آنکه حتی درباره نوشتن چنین کتابی فکر کرده باشم، شخصی در یک مهمانی از من پرسید: چرا نمی توانم بنویسم؟ اصلاً سؤال ساده ای نبود، خود من هم به سرعت متوجه شدم جواب آن را نمی دانم. عاقبت بعد از 15 دقیقه حرف های بی ربط زدن، گفتم ببین، اگر توانایی حرف زدن داری، پس حتماً می توانی بنویسی. به کلی گیج شده بودم تا به آن لحظه چنین کلامی نشنیده بودم، نمی دانستم از کجا، آن هم بعد از یک ربع ورور کردن و بیهوده حرف زدن به یکباره چنین حرف جالبی از دهانم خارج شد، پس بسرعت آن را نوشتم.

هرچه بیشتر روی کاغذ حرف بزنید بدون مکث و تأمل برای قضاوت یا تقدیر شانس بیشتری برای انجام یک کار با ارزش دارید. بعد می توانید برگردید و آن را اصلاح و ویرایش کنید. بعداً، بعد از اینکه آن را یافتید شما همان معدنچی هستید که به سختی  تلاش می کند و به طور منظم شن و ماسه ها را وارسی می نماید تا از میان آنها برق یک ذره کوچک طلا را ببینید. در همین ضمن باید صبور باشید و از رویارویی مکرر با شن ها، بی حوصله فریاد بر نیاورید که: باز هم شن؟!!! دیگر تحمل ندارم. در عوض  یاد بگیرید که منتظر شن باشید. خروارها شن. نکته همین جاست. چون طلا جایی در میان شن هاست!!!

«ممکن است ده صفحه چرندیات بنویسم، سپس یک خط، به یک خط برسم و فکر  کنم، (این همان چیزی است که می خواستم!) کاری که می کنید، شکار چیزی است که می خواهید، حرفی که قصد گفتن آن را دارید. اصلاً نمی شود فهمید و شما هم نمی دانید دقیقاً  آن چیز کجا و کی شروع می شود. (آنی سکستون)

تمرین آزاد نویسندگی: {حرف زدن روی کاغذ}

از همین الان، کاغذ و قلمی بردارید و به مدت دو دقیقه روی آن فقط حرف بزنید. هر آنچه در سر دارید روی کاغذ بیاورید. قرار نیست شاهکار باشد یا حتی اصلاً معنایی داشته باشد. کاری که باید انجام دهید این است که به سادگی هرچه تمام تر روی کاغذ (حرف بزنید.)خود را رها سازید، بدون اینکه هیچگونه انتظاری نسبت به نتیجه نهایی آن داشته باشید. فقط به حرف زدن ادامه دهید. ببینید چه طوری  شما را با خودش می برد. به خاطر داشته باشید: به کار خود به عنوان نوشته فکر نکنید. آن ها را حرف های روی کاغذ بدانید. بعداً به اندازه کافی فرصت برای نگرانی بابت نوشته هست. گاهی اوقات باید به سرعت و مصمم عمل کرد… و چنان مجذوب آن شد که در مدتی نه چندان زیاد، بالاخره آن چیزی روی کاغذ خواهد آمد که باید بیاید و منتظرش بودید و این به گونه ای است که پس از آن مشکل می توان فهمید که چطور چنین چیزی اتفاقی افتاده است. (وینسنت ونگوگ)

هرگز تا اتمام کامل کار، دست به تصحیح یا باز نویسی نزنید. بازنویسی در بین کار، بهانه ای جهت انصراف از ادامه خواهد شد. (جان اشتاین بک)

منابع

ژول سالز من – ترجمه: فرنوش جزینی
احمد سمیعی – کتاب آیین نگارش

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تصویر وضعیت حق نشر:

وضعیت حق نشر:

حق نشر این اثر برای مجله داستان نویس نوجوان محفوظ است.