استیون (استیفن) کرین، نویسندهای پیشگام و یکی از چهرههای برجستهی ادبیات آمریکایی، در ۱ نوامبر ۱۸۷۱ در شهر نیوآرک در ایالت نیوجرسی آمریکا به دنیا آمد. او چهاردهمین و آخرین فرزند خانوادهای مذهبی بود. پدرش، جاناتان تاونلی کرین، یک کشیش متعصب متدیست بود که تأثیر عمیقی بر تربیت و دیدگاههای اولیه استیفن گذاشت. مادرش، مری هلن پیک، نیز زنی با ایمان بود که پس از مرگ همسرش به عنوان یک فعال اجتماعی و سخنران برجسته شناخته شد. استیفن تنها نوزده سال داشت که مادرش را از دست داد، تجربهای که او را بهطور قابلتوجهی تحت تأثیر قرار داد و بر نگرش او نسبت به زندگی و مرگ سایه افکند.
زندگی استیفن کرین کوتاه اما پربار بود. او بیشتر عمر خود را در فقر و محرومیت سپری کرد و این شرایط سخت او را به عمق واقعیات تلخ زندگی کشاند. او در محلههای فقیرنشین نیویورک زندگی میکرد، جایی که با فقر، جرم و جنایت، و سختیهای زندگی روزمره از نزدیک آشنا شد. این تجربهها، او را به نویسندهای با نگاه تیزبین و بیپرده به واقعیات زندگی تبدیل کرد و الهامبخش نخستین اثر رئالیستی او، «مگی: دختر ولگرد» شد. این رمان که تصویری بیپرده از زندگی یک دختر فقیر در محلههای فقیرنشین نیویورک بود، بهخاطر محتوای صریح و تلخش توسط هیچ ناشری پذیرفته نشد. در نهایت، کرین با تلاشهای خود و با هزینه شخصی این اثر را منتشر کرد. این کتاب بهرغم موفقیت کم اولیه، نقطه عطفی در ادبیات آمریکایی بود و بهعنوان یکی از نخستین نمونههای رئالیسم در ادبیات آمریکا شناخته شد.
اما این «نشان سرخ دلیری» بود که نام استیفن کرین را در ادبیات جهان ماندگار کرد. این رمان که در سال ۱۸۹۵ منتشر شد، ماجرای یک سرباز جوان و تجربیات او در جنگهای داخلی آمریکا را به تصویر میکشد. کرین با قدرت وصفناپذیری صحنههای جنگ را توصیف کرد، بهگونهای که خواننده احساس میکند خود در میدان جنگ حضور دارد. او با استفاده از زاویه دیدی که بر ترسها، تردیدها، و شجاعتهای انسانی متمرکز بود، توانست تصویری واقعگرایانه و بینظیر از جنگ ارائه دهد. «نشان سرخ دلیری» نهتنها شهرت و محبوبیت بسیاری برای کرین به ارمغان آورد، بلکه او را به عنوان یکی از نویسندگان برجسته سبک رئالیسم و ناتورالیسم معرفی کرد.
کرین در سالهای پایانی عمر کوتاهش همچنان به نوشتن ادامه داد و آثار متعددی خلق کرد. او با نگاهی تیزبین و نثری ساده اما قدرتمند، توانست عمق احساسات انسانی و پیچیدگیهای زندگی را به تصویر بکشد. از جمله دیگر آثار او میتوان به «زخمها در باران»، «مهمانخانه آبی»، «هنگ کوچک»، «مادر ژرژ» و «هیولا» اشاره کرد. هر کدام از این آثار به نحوی زوایای تاریک و روشنی از تجربه انسانی را مورد بررسی قرار میدهند و نشاندهنده نگاه دقیق و عمیق کرین به زندگی هستند.
یکی از برجستهترین داستانهای کوتاه کرین، «کشتی شکستهها» است. این داستان کوتاه که با الهام از حادثهای واقعی هنگام سفر نویسنده به کوبا نوشته شده، یکی از معروفترین آثار او به شمار میآید. «کشتی شکستهها» داستان چهار مرد است که پس از غرق شدن کشتیشان در یک زورق کوچک تلاش میکنند تا خود را از امواج سهمگین اقیانوس نجات دهند. این داستان بهخاطر سادگی و روانی نثر، و همچنین نمایش عواطف عالی انسانی در مواجهه با خطر و ناامیدی، مورد تحسین گستردهای قرار گرفت. جوزف کنراد، نویسنده برجسته انگلیسی، درباره این اثر نوشت: «سادگی، روانی و عواطف عالی انسانی که در ماجرای دربدری چهار تن توفانزده در یک زورق کوچک تشریح شده، آنقدر عالی است که میتوان گفت خود صحنهای از حیات واقعی بشر و کشمکشهای دائمی اوست.»
زندگی و آثار استیفن کرین نشاندهنده تعهد عمیق او به حقیقت و واقعیتهای زندگی انسانها بود. او با نثری ساده اما تأثیرگذار، توانست احساسات پیچیده انسانی و واقعیتهای تلخ زندگی را به تصویر بکشد. استیفن کرین در سال ۱۹۰۰، در حالی که تنها ۲۸ سال داشت، بر اثر بیماری سل و ضعف جسمانی در غربت و دور از وطن درگذشت. اما میراث ادبی او همچنان درخشان است و آثار او الهامبخش نسلهای متعددی از نویسندگان و خوانندگان در سراسر جهان بوده است. استیفن کرین بهعنوان نویسندهای که مرزهای رئالیسم را گسترش داد و به ناتورالیسم شکلی جدید بخشید، جایگاه ویژهای در تاریخ ادبیات آمریکا و جهان دارد.