
اتوبوس، مرگ، خنده
خب داستانم از اون جایی شروع میشه که باید برم از کتابخونه به خونمون راستی من ……… __________________________ خب خسته بودم و میخواستم به خانه
خب داستانم از اون جایی شروع میشه که باید برم از کتابخونه به خونمون راستی من ……… __________________________ خب خسته بودم و میخواستم به خانه
درست جایی که فکرش رو هم نمی تونی بکنی چه جوری پیدایش شد؟! چجوری من رو دید؟! چجوری در آنجا ظاهر شد؟! آیا به کسی
و بعد شاهزاده کیانگ به شهر وانگان (شهر بدون وجود خارجی) رسید!! هیچ اتفاقی برای تسعو و هیسومی نیفتاده بود او با عصبانبت می خواست
زندگی جوری که به خواهی پیش نمیرود چه جوری تب و تابش را کنترل کنیم!! فرار کردن از دست آدمهایی که به خاطر دلایلی مرگت
درست موقعی بود که مادرم من را صدا زد و گفت که پسرم مسواکت را بزن و بخواب و بعد از مسواک زدن به اتاقم
داستان نویس نوجوان یک موسسه فرهنگی فعال در حوزه ادبیات و داستان نویسی کودکان و نوجوان است که فعالیت خود را از سال ۱۳۹۶ به صورت رسمی شروع کرده است.
هدف و رسالت ما در داستان نویس نوجوان، آشنایی نوجوانان و بزرگسالان با آثار و نوشتار یکدیگر و به نقد گذاشتن آثار توسط دیگر اعضا و همینطور کارشناسان با تجربه میباشد؛ در این امر مهم از اساتید دانشگاه و دبیران با تجربه ادبیات بهره برده میشود.