
ویالون
سعید، شاگرد نانوایی آقای اسداللهی است. اسداللهی اعتماد و اعتبار زیادی برایش قائل است. زیر پر و بال او را بعد از مرگ حاج محمود
سعید، شاگرد نانوایی آقای اسداللهی است. اسداللهی اعتماد و اعتبار زیادی برایش قائل است. زیر پر و بال او را بعد از مرگ حاج محمود
یک بار دیگر هر چیزی را که از پنجره دیدم در ذهنم مرور میکنم. دو برادر، خوردن ته مانده غذای تام سیاه، مالیدن دستهای کثیف
مردی را به محکمه آوردند که پلاس پاره ای به دورش پیچانده و جز چرک و نجاسات چیزی از آن نمی بارید . ریختش به
-هوشنگ!بسه دیگه…اونقدر اون زبون بسته رو اذیت نکن… همانطور که دارم با چوب دنبال شاهین میکنم میگویم:«مامان!کاریش ندارم که،فقط دارم برای مسابقه آمادهاش می کنم.تازه
مقدمه: در زندگی منطق ساده ای وجود دارد، منطق ساده ای که مرگ، عشق، نفرت و قدرت را در خود جای میدهد. زندگیی که اگر
بخش اول تشنگی بهم فشار آورد. بعد از دو ساعت غلت زدن توی رختخواب، تازه چشمام گرم شده بود که… لعنت به من! لعنت به
ماه جای خود را به خورشید داد ، برگ های پاییزی درختان روی زمین فرو میریختند و بار دیگر زمستان آغاز شد ، پنجره مه
وقتی بیدار شدم ، نور کور کننده خورشید تو چشمام می تابید ،اه چشمام کور شد پاشدم و صورتم رو شستم چشمای سبزم کاملا بی
کفش های گلی ام را دراوردم و روی سنگ بزرگی ، کنار رودخانه نشستم . سنگ هایی که از قبل جمع کرده بودم را کنارم
بر روی صندلی ام نشسته بودم و خیره در آینه، موهای بلند و خرمایی رنگ هرچند ژولیده ی خویش را شانه می زدم و آوایی
_حافظ همه چیز رو برداشتی؟ _آره گوشی و دفترم و برداشتم _قرصاتو چی؟ اونجا سرت درد گرفت به من… _باشه مامان الان بردامیدارم میای بریم؟
امروز صبح هم مثل همیشه با صدای آقا سعید که در خوابگاه فریاد میزد: -خواب دیگه بسه آفتاب در اومده، خدا روزی رو نمیذاره تو
یه ایده داشتم! یه فکر کوچیک. با خودم فکر کردم کجا باید مطرحش کنم؟ به کی سیمپیچیهای مغزم رو نشون بدم؟ اول درِ دکهی «شعور»
کلاغ همیشه می گوید آه این عمر دراز چیست! و از خداوند میخواهد کمی زودتر او را از دنیا ببرد.. عقاب پرواز میکند اوج میگیرد
بوی برنج همه جا را برداشته بود . قفصه ها و کشو ها به نوبت باز و بسته می شدند . سلما با شتاب میان
چشمانم به غیر از آبی دریا چیزی را نمیدیدند، بر روی ساحل نشسته و درحال خوردن انبه بودم. چند روز پیش همراه دوستانم سوار کشتی
داستان نویس نوجوان یک موسسه فرهنگی فعال در حوزه ادبیات و داستان نویسی کودکان و نوجوان است که فعالیت خود را از سال ۱۳۹۶ به صورت رسمی شروع کرده است.
هدف و رسالت ما در داستان نویس نوجوان، آشنایی نوجوانان و بزرگسالان با آثار و نوشتار یکدیگر و به نقد گذاشتن آثار توسط دیگر اعضا و همینطور کارشناسان با تجربه میباشد؛ در این امر مهم از اساتید دانشگاه و دبیران با تجربه ادبیات بهره برده میشود.